ثبت آگهی فروش پوشاک زنانه و مردانه

ثبت آگهی فروش پوشاک زنانه و مردانه

ثبت آگهی فروش پوشاک زنانه و مردانه

ثبت آگهی فروش پوشاک زنانه و مردانه

درباره ی پوشاک


پوشاک ازنیازهای اولیه و اساسی بشر محسوب می شود. درست مثل خوراک، مسکن، امنیت و امثال آن، پوشاک و سیر تحول آن در نظام اجتماعی ایران را می توان از جنبه های مختلفی بررسی کرد، از جمله :
1. توصیف شکل و ظاهر لباس ها در دوره های مختلف تاریخ و پیدایش یا برافتادن سبکی خاص از پوشاک در میان اقوام و حکومت های گوناگون ایرانی، اتفاقاً بیشترین تحقیقاتی که تاکنون درباره ی پوشاک ایرانیان صورت گرفته، در همین زمینه بوده است.
2. تأثیر محیط در شکل دهی به ظاهر و جنس پوشاک، از قبیل محیط های کوهستانی یا جلگه ای، آب و هوای سرد و خشک یا گرم و مرطوب، که در جغرافیای ایران زیاد به چشم می خورند.
3. نقش طبقات اجتماعی و به طبع مشاغل و وظایف وابسته به آن ها در شکل دهی به پوشاک، چنان که لباس جنگجویان، درباریان، روحانیون و پیشه وران از شرایط خاص وضع طبقاتی آن ها تاثیر می گرفته است.
4. نقش مراسم سنتی و فرهنگی نظیر مناسک مذهبی، جشن ها و سوگواری ها در انتخاب نوع و شکل و حتی رنگ پوشاک.
5. نقش دار و دسته های بین المللی خاصه در پی جنگ و ستیزها در اقتباس سبک های بیگانه ی پوشاک و یا صدور اسلوب بومی پوشاک به دیگران. در تاریخ پر کشمکش ایران، تأثیر این عامل کم نبوده است.
6. آنچه امروزه در بین اندیشمندان مردم شناسی و جامعه شناسی از اهمیتی شایان برخوردار است، توجه به پیام ها و راز و رمزهای موجود در انواع پوشاک در ادوار مختلف و در میان ملل گوناگون می باشد. این پیام ها خود از باورها، آداب، سنن و خاستگاه (مبدأ و محل پیدایش) قومی این ملت ها برخاسته اند، که یا به وضوح بیانگر یکی ازاین اصول بوده اند، و یا با زبان نمادین منظوری خاص را القاء می کرده اند. شاید تلاش همین اندیشمندان برای رمزگشایی این پیام های نمایدن بوده است که اصطلاح نوین «زبان پوشاک» را در میان پژوهشگران این رشته رایج ساخته است. تداخل وابستگی های ذهنی و باورهای قومی، ملی و مذهبی را درشکل گیری سبک لباس و هم چنین زیورآلات و آرایش مربوط به آن ها در تمام ادوار تاریخی ایران، بخصوص در میان اقوام گوناگون ایرانی، به خوبی می توان دریافت . هر چند که شناخت دقیق چگونگی این تداخل نیازمند بررسی علمی برنامه ریزی شده است که تاکنون صورت نگرفته است. برخی از اندیشمندان، چنان نقش مهمی برای پوشاک و زیورآلات قایلند که حتی تعریف مجرد از انسان را بدون در نظر گرفتن لباس او، تعریفی صرفاً ذهنی می دانند، این دانشمندان نقش پیامی را که زیورآلات و هم چنین نحوه ی آرایش و پیرایش بدن القا می کند، کمتر از نقش خود پوشاک نمی دانند، و این عوامل را وسیله ای برای فهم و عمیق تر منظور و خواست پوشنده ی آن ها، قلمداد می کنند. به همین دلیل است که ارتباط پوشاک را با هنر، ادبیات، مذهب و نیز اقتصاد، طبقه و حتی هویت اجتماعی، نمی توان نادیده گرفت.
7. آیا تاکنون پرسش هایی از این قبیل به ذهن شما نرسیده است که : چرا مردم ظاهر خود را تغییر می دهند ؟ آن ها چگونه و به چه طریق این کار را انجام می دهند ؟ درک و تفسیر اطرافیان در قبال این گونه تغییرات چیست ؟ انگیزه ی این تغییرات از کجا سرچشمه می گیرد؟ آیا این تغییرات، ناشی از تحولات جامعه است یا از اعتقادات معنوی و ساختارهای مادی زندگی ؟ منظور از داشتن «سلیقه خوب» در پوشیدن لباس یا «شیک پوشی» چیست؟ آیا می توان داشتن «سلیقه خوب» در انتخاب پوشاک را به معنی کوشش در تقلید از پوشاک طبقات مرفه اجتماع دانست ؟ چه رابطه ای میان پوشاک فرد با ارزیابی اخلاقی درباره ی او وجود دارد؟ چه رابطه ای میان تظاهر به پاکدامنی یا تمایل به تحرک امیال شهوانی با انتخاب نوع پوشاک و نیز رفتار مربوط به آن، وجود دارد؟ یکی از اندیشمندان علوم اجتماعی اعتقاد دارند که سبک های متنوع پوشاک درکل می تواند به صورت نقاطی همگن در روی نموداری از خط راست قرار گیرد که یک سوی آن حیا و شرم است و سوی دیگر آن بی حیایی و بی شرمی، یک سوی آن پوشیدگی تن است و سوی دیگرآن برهنگی و عریانی تن . یک سوی آن تناسب و هماهنگی و زیبایی و نجابت است و سوی دیگر آن ناسازگاری و ناهماهنگی و زشتی و زنندگی. یک سوی آن سنگینی و برازندگی است و سوی دیگر آن سبکی و جلفی.
8. آثار مکتوب اروپایی و آمریکایی درباره ی خاورمیانه، از جمله عکس ها و آثار هنری، توصیف سبک های پوشاک و تصاویر پیکره های زنان پوشیده به لباس و... به دست آمده را این طور بیان می کنند که بی تردید مردم خاورمیانه در بیشتر اوقات صرفاً به واسطه ی انواع پوشاک از مردم سرزمین های دیگر متمایز گشته اند، چنان چه همین نوع پوشاک، آنان را در جرگه ی ریزگونه های مختلف نژادی از قبیل جنگجویان بدوی، زنان روستایی و مردان ایلیاتی بربر، قرار داده است و یا باعث شده که با اصطلاحاتی ناشی از برداشت های صوری، دلخواهی و ساختگی از نوع پوشاکشان توصیف شوند. 

پوشش زنان در ایران باستان

پوشش زنان در ایران باستان به پوشش زنان در ایران از تشکیل دولت ماد تا پایان حکومت ساسانیان و حمله اعراب به ایران اشاره دارد.

مادها

کتاب «پوشاک باستانی ایرانیان» دربارهٔ پوشش زنان در دوران مادها با تکیه بر نقوش برجستهٔ برجا مانده می‌گوید که پوشاک زنان آن دوران از دید شکل با پوشاک مردان یکسان است. در ادامه دربارهٔ آن نقوش چنین می‌نویسد: «مرد و زن به واسطه اختلافی که میان پوشش سرشان وجود دارد، از هم تمیز داده می‌شوند. به نظر می‌رسد که زنان پوششی نیز روی سر خود گذارده‌اند و از زیر آن گیسوهای بلندشان نمایان است.»

هخامنشیان

چنان‌که کوروش پس از فتح ماد همدان را که پایتخت دولت ماد بود، مرکز پادشاهی خود قرار داد و پارسیان از آداب و رسوم و حتی طرز پوشاک مادها بهره‌مند شدند. به نظر می‌رسد که پوشش زنان  در دوران هخامنشیان با دوران مادها چندان تفاوتی نکرده باشد. پیرامون پوشاک زنان در این دوره چنین نوشته شده‌اند: «از روی برخی نقوش مانده ازآن زمان، به زنان بومی برمی‌خوریم که پوششی جالب دارند. پیراهن آنان پوششی ساده و بلند یا دارای راسته چین و آستین کوتاه‌است. به زنان دیگر آن دوره نیز برمی‌خوریم که ازپهلو به اسب سوارند. اینان چادری مستطیل شکل بر روی همه لباس خود افکنده و در زیر آن، یک پیراهن با دامن بلند و در زیر آن نیز، پیراهن بلند دیگری تا به مچ پا نمایان است.»

همچنین توسط یک هیئت روس در دره پازیریک قطعه فرشی کشف شده‌است که مراسم مذهبی را ترسیم می‌کنند که توسط چهار زن جشن گرفته شده‌است. آنها ایرانی الاصل هستند و لباس هخامنشی به تن دارند. رنگ پوست شخصیت‌ها سفید، چشم هایشان قهوه‌ای و موهایشان آبی است. در این فرش شباهت لباس زنان با مردان بسیار قابل توجه‌است، فرضیه‌ای که توسط هرودوت پیش از این تأیید شده‌است.

پلوتارک مورخ یونانی در مورد شرایط ایران در زمان هخامنشیان می‌نویسد که «هر گاه لازم است زنان ایران از خانه خارج شوند و به سفر روند، درون چادرهای در بسته‌ای می‌نشینند و چادر را بر روی گردونه‌ای قرار می‌دهند و حمل می‌نمایند.» احمد کسروی نتیجه می‌گیرد که استفاده از چنین چادری ویژه توانگران بوده و افراد عادی جهت رفت‌وآمد مشابه کوچکتر آن را بر سر می‌گرفته‌اند و به تدریج ظاهر آن تغییر کرده و به صورت امروز درآمده ولی نام چادر همچنان بر آن باقی مانده‌است..

باستان شناسان حفار در قطعه‌ای شکسته‌ای از یک آجر لعاب دار که از بنایی ایرانی در بابل به دست آمده٬چهری زنی را می‌بینند که با رنگ سفید نقاشی شده است. قطعه آجری از شوش دست سفیدی مزین به دست بند را نشان می‌دهد که نیزه‌ای را حمل می‌کند. البته این دست نمی‌تواند از آن زنی باشد. حتی گفته شده که ایرانی‌ها هیچ زنی را نقش نکرده‌اند. اما ما طبعاً باید به اسنادی کهبه تصادف به دست می ایند نیز بها دهیم. ظاهراً زن در چارچوبی که برنامه‌های بزرگ امپراتوری و قدرت فرمانروایی آن را به نمایش درمی‌آورد٬نقشی نداشته است. اما در میان آثار هنری کوچک به نقش‌های بی شماری برمی‌خوریم که به کمک آنها می‌توان به تصویر کاملی از ظاهر زنان امپراتوری بزرگ ایران دست یافت. نخستین موضوعی که بی درنگ جلب توجه می‌کند لباس زنان است٬که همان لباس چین دار هخامنشی و همان کلاهی است که مردها بر سر دارند.

به دلیل این که در بناهای تاریخی دورهٔ هخامنشی تصویری از زنان نیست، اطلاعات اندکی در مورد پوشش زنان در دورهٔ هخامنشی وجود دارد. آزادی حقوق اجتماعی زنان درزمان پارسیها به اندازه‌ای بوده که با وجودی که در ایران تاج و تخت موروثی بوده و پس از فوت شاه کسی از اولاد ذکور او بر تخت می‌نشست. در بعضی از جاها که تابع ایران بودند، تاج و تخت پس از فوت شاه به زنش می‌رسید  نه به پسرش. در مُهرهای زیادی زنان ایرانی با لباس چین دار دیده شده‌اند. مثلاً بر مهری که در لندن نگه داری می‌شود زنی را می‌بینیم گل نیلوفر بر دست و با موی بلندی که در قسمت پایین چندین گلوله به آن بافته شده است. از آن جا که مردان نیز از زیورآلات و جواهر زیادی استفاده می‌کرده‌اند، از این طریق تشخیص مرد و زن بسیار دشوار می‌شود. حتی عناصر زینتی، مانند به دست گرفتن نیلوفر نیز٬در تصویر زنان و مردان مشابه است. علاوه بر این معلوم می‌شود که در سراسر امپراتوری از «مد» واحدی پیروی می‌شده است. ظاهراً زنان اشراف، چشم به دربار در تخت جمشید داشته‌اند و می‌کوشیدند از لباس پربهای درباری تقلید کنند. برای نمونه به نگاره‌ای از سنگ آهک که از مصر به دست آمده و امروز در موزه بروکلین نگه داری می‌شود، نظری می‌اندازد.

اشکانیان

در اینباره چنین می‌خوانیم: «لباس زنان اشکانی پیراهنی بلند تا روی زمین، گشاد، پرچین، آستین‌دار و یقه راست بوده‌است. پیراهن دیگری داشته‌اند که روی اولی می‌پوشیدند و قد این یکی نسبت به اولی کوتاه و ضمناً یقه باز بوده‌است. روی این دو پیراهن چادری سرمی کردند.» درجای دیگر آمده‌است: «چادر زنان اشکانی به رنگ‌های شاد و ارغوانی و یا سفید بوده‌است. گوشه چادر در زیر یک  تخته فلزی بیضی منقوش یا دکمه که به وسیله زنجیری به گردن افکنده شده، بند است. این چادر به نحوی روی سر می‌افتاده که عمامه (نوعی کلاه زنانه) را در قسمت عقب و پهلوها می‌پوشانیده‌است.» همچنین از آثار این دوره، روسری ابریشمین خوش رنگ و نگار و نفیس زنان سنگسری به جا مانده‌است که «ساخته مکنه» نام دارد و سده‌هاست که زنان سنگسری آن را می‌بافند و می‌آرایند. آنان این روسری را به ترتیب خاصی بر سر خود می‌بندند، که این خود نمونهٔ کامل پوشش سر زنان در زمان اشکانیان می‌باشد.

لباس،انواع لباس،خرید اینترنتی لباس،ثبت آگهی فروش پوشاک

اگهی فروش,آگهی,ثبت آگهی,آگهی ویژه,ثبت آگهی رایگان,درج آگهی رایگان,آگهی فروش,سایت آگهی فروش